روزها از پس هم به سرعت سپری می شوند و ما مانده ایم و ما ...
نپنداشتیم ، ما در رودخانه ایم و گذر روزگار از شیب های تند و تنگ ما را همچو برگی بر آب میگذراند،
یا بر سر جوی نشسته ایم و گذر آب را همچو عمر می نگریم،
شعبان گذشت ...
همچو سال گذشته ،
چه غریب است این رمضان بی تو ،
سال پیش هم این گونه بود و امسال نیز هم ،
خدا می داند که بی تو گذر زمان چگونه است ،
فراق ...
انتظار ...
و بارسنگین همه نگاه ها بر دلی سر خورده ،
ای کاش می دیدمت ،
ای کاش هم نفس لحظه هایم می شدی ،
سکوت ...
این تنها چاره ی من است ،
حرف با کس نگویم و در دل دفن کنم ،
دوستی می گفت انتظار برایمان عادت شده است ،
ما منتظر نیستیم ...
بسی دلم شکست از این حرف ...
آخر چگونه ...
ای کاش جز تو کس دیگری این عاشقانه ها را نمی دید ،
آنگاه سینه برایت چاک می کردم و می گفتم هرچه در این دل رنجور است ،
هرچه از عمر من باقیست ، تقدیم تو باد ...
اللهم عجل الولیک الفرج
کلمات کلیدی : او می آید ...
نظر