گه گاه به تقدس دوست داشتن می اندیشم و لطافت احساس ،
در رویای شیرین خودم غوطه ور می شوم ...
که ناگاه سیاهی و غربت دنیا را همچون پتکی بر سرم می کوبند
و مرا از دنیای خیالی و پاک رویاهایم بیرون می کشند ...
می پندارم که ازآمال و عشق رویاهای من تنها واژه ای غریب و بی معنا در دنیا هست ...
عجب دنیای غریبی است دنیای ما ،
و چه غربتی دارد این خاک سرد ...
در رویای شیرین خودم غوطه ور می شوم ...
که ناگاه سیاهی و غربت دنیا را همچون پتکی بر سرم می کوبند
و مرا از دنیای خیالی و پاک رویاهایم بیرون می کشند ...
می پندارم که ازآمال و عشق رویاهای من تنها واژه ای غریب و بی معنا در دنیا هست ...
عجب دنیای غریبی است دنیای ما ،
و چه غربتی دارد این خاک سرد ...
اللهم اهدنا صراط المستقیم