• وبلاگ : اميد الهي
  • يادداشت : الهم رب النور العظيم ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مجيد 

    سالها بود دلم يخ زده بود
    و به دنبال کسي مي گشتم
    که بسوزاند و نابود کند جسمم را
    و از اين عالم خاکي ببرد روحم را
    سالها بود به خود مي گفتم:
    کو ؟ که تا چشمي باز . . .
    قلب من را به تماشاي صداقت ببرد
    ذره اي عطر عطوفت بچکاند به دلم
    تا که آن روز ترا ديدم من
    کوله ي عشق به پشتم بستي
    باتوم مهر به دستم دادي
    تا سر چشمه ي دوم بردي
    و در آن چشمه مرا غسل محبت دادي
    اين تو بودي که خدا را آن روز
    در دل کوه نشانم دادي
    از ته دره صدايش کردي
    خدا........
    تو « خدا » مي گفتي
    کوه مي گفت: خود آ آ آ آ آ آ آ آ آ
    من به « خود آ »مدم آنروز دگر
    ....... و خدا
    يادگاريست که آن روز به من دادي تو
    دلم آتشکده ي مهر خدا شد آن روز
    .... و از آن روز به بعد
    يادت آميخته با ياد خداست
    و «خدا» مونس و « محبوب » من است .